سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مؤمن خود را از دنیا خالی کند، والا گردد وشیرینی دوستیِ خدا را دریابد و از نظر اهل دنیا، گویی دیوانه به شمار آید؛ حال آن که شیرینیِ دوستی خدا، با آن مردم درآمیخته است و در نتیجه، به غیر از او نمی پردازند.با خودم را از دل هایشان برخواهم کَند . [امام صادق علیه السلام]

راههای محبوب واقع شدن و عاشق کردن دیگران

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:21 عصر

 
زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید

هـر
چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت.
این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با
اوسـت.

چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن
مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها
زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد).
بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس
باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود
را با وی بگذرانید باشید.

اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این
مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که
او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و
کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را
دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید.

شـما هم اکنون "قانون
کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید. همه ما واقف هستیم که: مردم خـواهـان
چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند. و همیشه در دسترس بودن شـما سبب
کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه
بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم
برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید
نگریست.

این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها
گردید. با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می
شوید.

ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و
عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمیکنیم . بـایـد
آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی
شوند. ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریک زندگیمان می بـاشیم.

اغـلب
ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه امان نمی باشند ترس
داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی
بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و
شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت میباشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ
ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما
گردد 4 برابر بیشتر میباشد.



به او نگاه کنید...

زیـک
روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا
قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم
دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا
عاشق یکدیگر می بـاشند 75 درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر
نگاه می کنند.

و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد
میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی
افراد 30 تا 60 درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می
دهند. اهمیت مقیاس روبین واضح میباشد: احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه
میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت
زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد.

برخـی
روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به
یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند.

هـمچنین این موضوع اطلاعات
سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان
قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو
75 درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید.
مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را
بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود.
در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل
اتیلامین (PEA) می کند.

ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها
میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان
عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب
میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری
گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد.

زمانی
که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید،
بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن
هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به
وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق
شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید.

روی برنگردانید...



دیـگر
یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین: اگر فردی بـه زن و شوهری که در
حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج
از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با
شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید
کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری PEA داخـل
جریان خونش می شـوید. لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را
"چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده.

چشمانتان را به چشمان فردی که
دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او
صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی
برنگردانید.

وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش
برگردانید (پس از 4-3 ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید
دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید.

شاید این
تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از
تعجب نفس شما را بند خواهد آورد.

اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید
که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر
کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی
برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را
به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما
میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و
بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید.

از علم
مردمک سنجی کمک بگیرید...



ما هـمگی با حالت چشمها پیش از
خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به
یک چیز برای ایجاد حالت چشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و
متسع.

بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن
پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به
همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند). اما شما
میتوانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به
نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و
نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند.

به همین خاطر است
که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای
رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب
تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند.

دانشمندان 2
تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی
از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر
بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در
تـصـویـر دسـتـکاری شده، 2 برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص
دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان
نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت.

همچنین هنگامی که ما به
چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و
متسع می شوند. این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این
بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی
و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین
مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـک
چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت.

این یعنی که
هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان
مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد!



<>

چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:21 عصر

 

آیا مایلید به افکار کسی که کنار
دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم
بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در
مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی
بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه
به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را
بخوانید:

 

خوددار

اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل
کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او
سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان
میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات
مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد
به آرامی ارتباط برقرار کرد

تدافعی

اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده
باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی
یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی
میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود
تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند

متفکر

گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان
میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به
یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به
هنگام پرواز و فرود دیده شود.

بسیاری از افراد این حالت را به نوعی
رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب
نیز نشانه تفکر فرد است

دقیق

وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و
بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد
نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های
شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت
انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر
به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است

دودلی

انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره
نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته
هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد
به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت
قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از
نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن
با شما ترید دارند

بی گناه

دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند
بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر
روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی
قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید
که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه
آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان
آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد

مطمئن

دستهایی که به کمر زده میشود در مردها
نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد.
خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند
اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال
احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این
شرایط را به دیگری نیز منتقل کند

مرموز

دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد
که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام
کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات
شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و
سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد

ظاهر ساز

در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما
این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا
خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت
آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر
افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت
خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود

مالکیت

قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی-
میز-سکو و (...شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد
چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان
این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به
موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد

اعتماد به نفس

تکیه زدن به صندلی درحالتیکه دستها پشت
سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت
میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود
زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند.




<>

روانشناسی چهره

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:20 عصر

روانشناسی چهره

به نام خدا

چـهره
خـوانـی به این مـعـنـا است که شما فـقــط با نگاه کردن به صورت اشخاص پی
بـه خـصـوصـیات اخلاقی و شخصیتی او ببرید. چـهره خـوانـی توسـط مردم در
اعصار مختلف انجام شده است. شـناخـتـن افراد تنها از روی خصوصـات ظـاهـری
آنها مساله بسیار جالبی است. نـکات ظـریف و دقیـق و پیچیدگیهای بسیاری در
علـم چـهـره خـوانـی وجـود دارد ولی ما در اینجا به بیان نکات اصلی تر و
مهمتر آن بسنده می کنیم.

چهره خوانی
چیست؟
بشر در طول قرون متمادی سعی نموده تا با پیوند
زدن خصـیصـه هـای صـورت افـراد بـه ویژگیهای شخصیتی، متوجه افکار و درون
دیگران شود. با گـذشـت سـالها علم چهره شناسی نیز گسترش یافته و به شاخه
های مختلف تـقسـیم شـده است. بـرای مثـال "متوپوسکپی" علم پی بردن به سیرت و
درون آدمی از روی خطوط روی پیشانی است.

"فرنولوژی" علم جمجمه
خوانی و مطالعه طرز تشکیل جمجمه میباشد که به بنا نهادن شخصیت و امیال ذاتی
و روانی افراد کمک می کند.

"فیزیـوگـنومی" یا عـلم چـهره شـنـاسی،
موضوعی است که ما به آن خواهیم پرداخت. این علم به ما می آموزد که چگونه
از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.

امروزه دانشمندان به
چنین علومـی، "شـبـه علـوم" اطـلاق کرده و بـهای زیـادی بــه آن نمی دهند و
هـمانند عـلومی مانـنـد "طالع بـینی" به آنها می نگرند: اثبات نشده ولی
بیضرر. با این وجود هنوز بسیاری از مردم چهره خوانی را راهی مطمئن برای
قضاوت در مورد افراد می دانند. چیزی که اهمیت دارد این اسـت کـه چـهره را
بصورت کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تا رسیدن به همه حقایق
از قضاوتهـای شـتابزده اجتناب کنیم.

اکنون گذری می کنیم بر نکات
بنیادین چهره خوانی و چگونگی تشخص شخصیت افراد:


شکل صورت
*دراز و کشیده:
افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموما" دارای صـبر و تحمل زیاد بوده و
توانایی حل مشکلات در آنها بیشتر است. جـذابـیـت و خوش ترکیب بودن افراد با
چنین صورتی نشانگر این است که آنها معمولا کارهای خـود را نـیـمـه تمام
رها نکرده و عادت به انجام امور بطور تمام و کمال دارند.
*گرد: این شکل
دلالت بر امیدواری زنده دلی و انرژی دارد. اینگونه افراد می تـوانند اتاقی
دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.
*پهن: اینگونه
اشخاص بردبار و مهربان و معمولا افراد روشنفکری می باشند.
*مربعی:
طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سختـکوشـی بـرای دسـتـیـابی بـه آرزوها،
زیرکی و فعال بودن از ویژگیهای این افراد محسوب می شود.
پیشانی
*صاف:
کسانیکه که دارای خطوط در پیشانی نیستـنـد، افـرادی اندیشمند و همیشه در
حال تفکر می باشند و در تصمیم گیریها سریع و منطقی عمل می نمایند.
*چروکیده:
وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می دهد که ایـنـگونه افراد به سرعت هیجان
زده و احساساتی شده و سریع آشفته و پریشان حال می گردند.


چشم
رمانها، داستانها و
اشعار بسیار زیادی در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصیات روحی و روانی انسان
نوشته شده است. چشمها هیچگاه دروغ نمی گویند؛آنها بیانگر احساس درونی و
واقعی ما می باشند.
*اضطراب: اگر مابین عنبیه و پـلک پـایینی هـر دو
چشم مـقداری سفیدی وجود داشت، آن شخص انسانی مضطرب و نگران است.
*تندخویی:
اگر بالای عنبـیه بخشی سفید رنگ وجود داشت، علاوه بر استرس نشانگر تندخویی
و پرخاشگری در فرد است.
*روان پریشی: چنـانچه دور تا دور عنبیه را
سفیدی فرا گرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پایداری روح و روان فرد خواهد
بود.
*شادی: وجـود خـطوط کـوچـک در خـارج از چـشمها حاکی از خنده رویی و
شادبودن فرد می باشد.


ابرو
*صاف: صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایده گرایی فرد می
باشد.
*کمانی: افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هسـتند از
حـکایـتـها و داسـتـانـهـای واقعی لذت می برند.
*باریک: اینگونه افراد
معمولا دارای اعتماد به نفس اندکی می باشند بخصوص اگر ابـروی آنها بجز
باریکی، بالا و گرد نیز باشد.
*پیوسته: پیوستگی ابروها نشانگر این است
که فرد دائما" در حال تفکر و اندیشـه بـوده و ایده های جالبی در سر دارد.


پلک
*کوچک: اگر فاصـله بـین
بالای پلک و مژه کم باشد بیانگر اسـتقلال فرد می باشد و اینکه آن فرد حتی
ممکن است بصورت ارادی خودش را به دیگران نزدیک نکند.
*بزرگ: بزرگ بودن
پلک دلالت بر وابستگی شدید فرد به دیگران دارد.


بینی
*کوچک: گفته می شود
اشـخاصی که بـیـنی کـوچـک دارنـد ذاتـا" افـرادی ضعیف و اغلب غیرقابل اتکا
بوده و در تصمیم هایشان استوار و ثابت قدم نمی باشند.
*بزرگ: بزرگی
بینی نشانه ابتکار و عزم و اراده می باشد. یک شـخصـیت قـوی که اثرش را
برجای خواهد گذاشت.
*تیز: تیز بودن نوک بینی نشانگر این است که فرد خود
را مقید به رعـایـت آداب و رسـوم ندانسته و با اطرافیانش به راحتی برخورد
می کند. ایـنگونه افراد خـود را بـاور داشـتـه و بی باکانه و متهورانه خود
را به دیگران نزدیک می کنند.
*عقابی: خودخواهی، دودلی و حساس بودن از
جمله ویژگیهای کسانی است که دارای چنین بینی می باشند.


گوش
*کوچک: کوچکی گوش نشانه تزلزل و
احساس نا امنـی در افـراد اسـت هر چند اینگونه افراد می دانند که چه می
خواهد و معمولا" سخت کوش و کارکن هستند.
*بزرگ و دراز: این قبیل افراد
معمـولا انـعـطاف پـذیـر نـبـوده و به سـختی آرام و بی خیال میشوند.
*پرمو:
افرادی که دارای گوشهایی پرمو هـستند مـعـمـولا وسـواسـی و نـکـته بین
بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف می کنند.


گونه
*برجسته: برجسـتـگی
گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژی و اعـتماد بنفس است. کسانی که دارای گـونه
بـرـسته می باشند تمایل بیشتری برای پذیرفتن اشتباهات دیگران دارند.
*گود:
علاوه بر جذابیت و زیبایی دلیلی بر خوش مشربی و سازگاری فرد می باشد.


چانه و فک
*فک چهارگوش: افـراد با
فـک چـهار گـوش و مـربعی انـسانهای تـسخیر ناپذیر و سرکش می باشند. آنها
توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.
*چانه های برآمده:
اینگونه افراد، اشـخاصی خود ستـا بوده و تصـور میکنند هیچ چیزی جز خود آنها
اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول نداشته و خود را عقل کل می
دانند.


لب
*قلوه
ای: لبهای قلوه ای علاوه بر زیباتر نمودن صورت،نشانه بخشش و گشاده دستی می
باشد. معمولا اینگونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو
کنند.
*نازک: نازک بودن لب بیانگر خویشتن گرایی ذاتی در اشخاص است.
لب
بالایی نازک پایینی قلوه ای: نشانه این است که فردی متـقـاعد کنـنـده و
مـجاب کننده می باشد.


مطلب آخر
چهره
خوانی یک علم دقیق و ثابت شده نیست و حتی با گذراندن دروه های آموزشی دقیق
و پیشرفته نیز نمی توان بطور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صــحبت نمود.
نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تعداد فاکتورهای مورد تحلیل قـرار
گرفـته دارد ولی با بـیاد داشتن نکات ذکر شده می توانید قبل از صحبت کردن
با افراد تا حدی متوجه شخصیت آنها شوید




<>

روانشناسی چهره

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:20 عصر

روانشناسی چهره

به نام خدا

چـهره
خـوانـی به این مـعـنـا است که شما فـقــط با نگاه کردن به صورت اشخاص پی
بـه خـصـوصـیات اخلاقی و شخصیتی او ببرید. چـهره خـوانـی توسـط مردم در
اعصار مختلف انجام شده است. شـناخـتـن افراد تنها از روی خصوصـات ظـاهـری
آنها مساله بسیار جالبی است. نـکات ظـریف و دقیـق و پیچیدگیهای بسیاری در
علـم چـهـره خـوانـی وجـود دارد ولی ما در اینجا به بیان نکات اصلی تر و
مهمتر آن بسنده می کنیم.

چهره خوانی
چیست؟
بشر در طول قرون متمادی سعی نموده تا با پیوند
زدن خصـیصـه هـای صـورت افـراد بـه ویژگیهای شخصیتی، متوجه افکار و درون
دیگران شود. با گـذشـت سـالها علم چهره شناسی نیز گسترش یافته و به شاخه
های مختلف تـقسـیم شـده است. بـرای مثـال "متوپوسکپی" علم پی بردن به سیرت و
درون آدمی از روی خطوط روی پیشانی است.

"فرنولوژی" علم جمجمه
خوانی و مطالعه طرز تشکیل جمجمه میباشد که به بنا نهادن شخصیت و امیال ذاتی
و روانی افراد کمک می کند.

"فیزیـوگـنومی" یا عـلم چـهره شـنـاسی،
موضوعی است که ما به آن خواهیم پرداخت. این علم به ما می آموزد که چگونه
از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.

امروزه دانشمندان به
چنین علومـی، "شـبـه علـوم" اطـلاق کرده و بـهای زیـادی بــه آن نمی دهند و
هـمانند عـلومی مانـنـد "طالع بـینی" به آنها می نگرند: اثبات نشده ولی
بیضرر. با این وجود هنوز بسیاری از مردم چهره خوانی را راهی مطمئن برای
قضاوت در مورد افراد می دانند. چیزی که اهمیت دارد این اسـت کـه چـهره را
بصورت کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تا رسیدن به همه حقایق
از قضاوتهـای شـتابزده اجتناب کنیم.

اکنون گذری می کنیم بر نکات
بنیادین چهره خوانی و چگونگی تشخص شخصیت افراد:


شکل صورت
*دراز و کشیده:
افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموما" دارای صـبر و تحمل زیاد بوده و
توانایی حل مشکلات در آنها بیشتر است. جـذابـیـت و خوش ترکیب بودن افراد با
چنین صورتی نشانگر این است که آنها معمولا کارهای خـود را نـیـمـه تمام
رها نکرده و عادت به انجام امور بطور تمام و کمال دارند.
*گرد: این شکل
دلالت بر امیدواری زنده دلی و انرژی دارد. اینگونه افراد می تـوانند اتاقی
دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.
*پهن: اینگونه
اشخاص بردبار و مهربان و معمولا افراد روشنفکری می باشند.
*مربعی:
طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سختـکوشـی بـرای دسـتـیـابی بـه آرزوها،
زیرکی و فعال بودن از ویژگیهای این افراد محسوب می شود.
پیشانی
*صاف:
کسانیکه که دارای خطوط در پیشانی نیستـنـد، افـرادی اندیشمند و همیشه در
حال تفکر می باشند و در تصمیم گیریها سریع و منطقی عمل می نمایند.
*چروکیده:
وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می دهد که ایـنـگونه افراد به سرعت هیجان
زده و احساساتی شده و سریع آشفته و پریشان حال می گردند.


چشم
رمانها، داستانها و
اشعار بسیار زیادی در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصیات روحی و روانی انسان
نوشته شده است. چشمها هیچگاه دروغ نمی گویند؛آنها بیانگر احساس درونی و
واقعی ما می باشند.
*اضطراب: اگر مابین عنبیه و پـلک پـایینی هـر دو
چشم مـقداری سفیدی وجود داشت، آن شخص انسانی مضطرب و نگران است.
*تندخویی:
اگر بالای عنبـیه بخشی سفید رنگ وجود داشت، علاوه بر استرس نشانگر تندخویی
و پرخاشگری در فرد است.
*روان پریشی: چنـانچه دور تا دور عنبیه را
سفیدی فرا گرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پایداری روح و روان فرد خواهد
بود.
*شادی: وجـود خـطوط کـوچـک در خـارج از چـشمها حاکی از خنده رویی و
شادبودن فرد می باشد.


ابرو
*صاف: صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایده گرایی فرد می
باشد.
*کمانی: افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هسـتند از
حـکایـتـها و داسـتـانـهـای واقعی لذت می برند.
*باریک: اینگونه افراد
معمولا دارای اعتماد به نفس اندکی می باشند بخصوص اگر ابـروی آنها بجز
باریکی، بالا و گرد نیز باشد.
*پیوسته: پیوستگی ابروها نشانگر این است
که فرد دائما" در حال تفکر و اندیشـه بـوده و ایده های جالبی در سر دارد.


پلک
*کوچک: اگر فاصـله بـین
بالای پلک و مژه کم باشد بیانگر اسـتقلال فرد می باشد و اینکه آن فرد حتی
ممکن است بصورت ارادی خودش را به دیگران نزدیک نکند.
*بزرگ: بزرگ بودن
پلک دلالت بر وابستگی شدید فرد به دیگران دارد.


بینی
*کوچک: گفته می شود
اشـخاصی که بـیـنی کـوچـک دارنـد ذاتـا" افـرادی ضعیف و اغلب غیرقابل اتکا
بوده و در تصمیم هایشان استوار و ثابت قدم نمی باشند.
*بزرگ: بزرگی
بینی نشانه ابتکار و عزم و اراده می باشد. یک شـخصـیت قـوی که اثرش را
برجای خواهد گذاشت.
*تیز: تیز بودن نوک بینی نشانگر این است که فرد خود
را مقید به رعـایـت آداب و رسـوم ندانسته و با اطرافیانش به راحتی برخورد
می کند. ایـنگونه افراد خـود را بـاور داشـتـه و بی باکانه و متهورانه خود
را به دیگران نزدیک می کنند.
*عقابی: خودخواهی، دودلی و حساس بودن از
جمله ویژگیهای کسانی است که دارای چنین بینی می باشند.


گوش
*کوچک: کوچکی گوش نشانه تزلزل و
احساس نا امنـی در افـراد اسـت هر چند اینگونه افراد می دانند که چه می
خواهد و معمولا" سخت کوش و کارکن هستند.
*بزرگ و دراز: این قبیل افراد
معمـولا انـعـطاف پـذیـر نـبـوده و به سـختی آرام و بی خیال میشوند.
*پرمو:
افرادی که دارای گوشهایی پرمو هـستند مـعـمـولا وسـواسـی و نـکـته بین
بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف می کنند.


گونه
*برجسته: برجسـتـگی
گـونه نشـانگر قـدرت، انـرژی و اعـتماد بنفس است. کسانی که دارای گـونه
بـرـسته می باشند تمایل بیشتری برای پذیرفتن اشتباهات دیگران دارند.
*گود:
علاوه بر جذابیت و زیبایی دلیلی بر خوش مشربی و سازگاری فرد می باشد.


چانه و فک
*فک چهارگوش: افـراد با
فـک چـهار گـوش و مـربعی انـسانهای تـسخیر ناپذیر و سرکش می باشند. آنها
توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.
*چانه های برآمده:
اینگونه افراد، اشـخاصی خود ستـا بوده و تصـور میکنند هیچ چیزی جز خود آنها
اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول نداشته و خود را عقل کل می
دانند.


لب
*قلوه
ای: لبهای قلوه ای علاوه بر زیباتر نمودن صورت،نشانه بخشش و گشاده دستی می
باشد. معمولا اینگونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو
کنند.
*نازک: نازک بودن لب بیانگر خویشتن گرایی ذاتی در اشخاص است.
لب
بالایی نازک پایینی قلوه ای: نشانه این است که فردی متـقـاعد کنـنـده و
مـجاب کننده می باشد.


مطلب آخر
چهره
خوانی یک علم دقیق و ثابت شده نیست و حتی با گذراندن دروه های آموزشی دقیق
و پیشرفته نیز نمی توان بطور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صــحبت نمود.
نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تعداد فاکتورهای مورد تحلیل قـرار
گرفـته دارد ولی با بـیاد داشتن نکات ذکر شده می توانید قبل از صحبت کردن
با افراد تا حدی متوجه شخصیت آنها شوید




<>

تست حس ششم

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:18 عصر

آیا حس ششم وجد دارد؟

آیا این یک خرافات قدیی نیست ؟

آیا بعضی از انسانها دارای توانایی های
فوق بشری هستند؟

آیا بعضی از انسانها میتوانند چیزهایی
را درک کنند که همه در حالت عادی از آن غافلند؟

این سوالات و سوالات نظیر اینها مقدمه
ای بود برای آنکه دکتر جی بی راین روانشناس1951 تحقیقات خود را بر روی این
بخش از روان انسان آغاز کند و بتواند تکلیف مردم را با گزاشاتی که گاه از
گوشه و کنار دنیا درباره انسانی با توانایی فوق بشری  به گوش میرسد روشن
کند در ابتداب تحقیقات به سراغ انسانهای رفت که این تواناییها را از خود
بروز داده بودند با تحقیقات وآزمایشات کاملا علمی در آزمایشگاه بر روی این
افراد در شرایط صحیح آزمایشگاهی متوجه شد نیروهایی در بعضی از انسانها وجود
دارد که کاملا غیر متعارف بوده و به هیچ عنوان نمیتوان منکر آنها شد

بطور نمونه خانم نی نل کولاگیتا (Ninel
Kulagina) در روسیه بارها در مقابل چشم های افراد و محققان توانسته است به
کمک امواج و انرژی دستهای خود ، از فاصله جعبه های کبریت را جابجا کند و
اشیا را به حرکت در آورد

و یا آزمایشات بسیاری به روی کامنسکی و
نیکلایف در روسیه انجام شده است این افراد دارای قدرت فوق روانی ، توانسته
اند با انرژی و امواج خود لامپی را روشن و خموش کنند و یا فرد مقابل را
دچار گیجی و سردرد نمایند و صدها مورددیگر

      دکتر راین با پایه گذاری شاخه
جدیدی در روانشناسی  به نام  فراروانشناسی (para psychology) محملی برای
مطالعه وشناخت  نیروهای فوق بشری و همچنین تقویت وآموزش این شاخه ازعلم
ایجاد نمود.

این توانایی ها را میتوان در چند
زیرشاخه مختلف جای داد

1-    (telepaty) یا خواندن افکار
دیگران و(telepsyshi) انتقال فکری به مغز دیگران

2-    (clairvoyance)غیبگویی یا روشن
بینی که شخصی میتواند از جایی از دور دست یا گذشته آگاهی بیابد

3-    (precognition)پیشگویی که شخصی
میتواند از اتفاقات آینده خبردار شود .

4-   (psychokinesis) که شخص میتواند
برروی اجسام وموجودت از راه فکر تاثیر بگذارد

   بررسی ها و مطالعات علمی وجود چنین
نیروئی را در انسان تائید کرده است لیکن چه تعددی واقعا می توانند از این
دقت برخوردار باشند ، یا بعبارتی چه افرادی قادر می شوند اشیاء را از فاصله
با قدرت روانی و انرژی خود به حرکت در آورند ، یافته ها بسیار محدود است و
بنظر می رسد این کار نیاز به استعداد و پتانسیل خاصی است که در افراد
بسیار نادری وجود دارد . البته می توان با تمریناتی نظیر هیپنوتیزم
،یوگا،مدیتیشن و تمرکز روی نیروهای درون این توانایی را تقویت نمود اما
اینکه چند نفر موفق به این کار شوند،امکانش محدود است

   یکی از مشکلات تحقیقاتی در این
زمینه وقوع تعداد کم قدرت فوق روانی است. آنچه در سال های اخیر در این
زمینه رخ داده است، مسیر جدیدی است که متا – آنالیز (Meta – Analysis)
نامیده می شود. این راه جدید نتایج بسیار متفاوت حاصل از مطالعات فرا روان
شناختی را جمع آوری نموده و از نظر آماری نتایج قابل توجهی ، از آن استخراج
نموده است

هنگامی که این نتایج جمع آوری شد بطور
شگفت آوری میزان وقوع برخی از توانایی های فوق طبیعی و ESP نشان داده شد

برخی از این نتایج ( آزمون های متا –
آنالیز ) نتیجه تحقیقات در دانشگاه مهندسی پرینستون ( PEAR) (Princeton
Engineeriny Anomalies) روی جنبه های فوق طبیعی است. این آزمایشات
میکروسایکوکنیزیز (Micro-PK) توسط رابرت جان وراجر نلسون انجام شده است اما
قابل ذکر اینکه وقوع حرکت روانی اجسام در افراد نادراست ولی امکان پذیر می
باشد.

حالا اگر احساس میکنید پتانسیل این
استعدادها در شما وجود دارد و میتوانید زودتر از دیگران این استعدادهای
خودرا شکوفا نمائید بد نیست حس ششم خودتان را محک بزنید. تست ESP که در زیر آمده میتواند محک مناسبی برای شناخت این حس در شما باشد:

پرسشنامه ESP                          (سنجش
مقدماتی نیروی خارق العاده شما
)

در این پرسشنامه 12
سوال ساده از حس ششم وجود دارد . وقتی با دقت به آنها پاسخ می دهید می
توانید تا حدودی حدس بزنید از چه میزان نیروی خارق العاده و فوق روانی
برخوردارید؟


سوال 1:
وقتی تلفن زنگ می زند؛

الف- گاهی می دانم
یا حس می کنم پشت تلفن چه کسی است
.

ب- اغلب حدس می زنم
پشت تلفن چه کسی است
.

ج- هرگز حدس نمی زنم
ممکن است چه کسی باشد
.

سوال
2: وقتی در سر کار عصبانی یا پریشان می شوم ؛

الف- کارم
را به احتی انجام می دهم و مسئله یا مشکلی پیش نمی آید
.

ب- غالبا
متوجه می شوم که دستگاهی عیب و نقصی پیدا کرده است
.

ج- همیشه می فهم
دقیقا کدام دستگاه خراب است یاکجای کار میلنگد.

سوال 3 : وقتی در
هنگام رانندگی در یک شهر یا مسیر نا آشنا و غریب راه را گم می کنم ؛


الف- فورا ماشین را نگه می دارم و به نقشه شهر رجوع می
کنم

ب- مسیری را که حدس
می زنم برای حرکت انتخاب می کنم
.

ج- بطور غریزی و نا
خود آگاه مسیری را که احساس می کنم در پیش می گیرم و مستقیما به هدف می رسم

سوال 4: من شخصی
هستم که ؛

الف- در یک مهمانی
بسیار پرشور و نشاط و گل وسط مسهمانی هستم.

ب- دوست دارم ابراز
عقیده کنم اما نه چندان افراطی
.

ج-  ترجیح می دهم به
مشورت و نظر دیگران عمل کنم


سوال 5: زمانیکه هیچ چیز بر وفق مراد من نیست ؛

الف- عقب نشینی می کنم و افسرده و غمگین می شوم.

ب- نگران و ناراحت
می شوم اما امید دارم

ج- سعی می کنم از
مشکلات دوری جویم و به همه چیز خوش بین باقی بمانم
.

سوال 6: موقع بازی
تخته نرد ( یا منچ) که در آن شانس حرف اول را می زند ؛


الف- ضمن آنکه دقت می کنم اما بی خیال هستم.

ب- خود را کاملا خوش
شانس احساس می کنم
.

ج- دست
به خطر می زنم ، اهل ریسکم و متوجه می شوم که تاس ، بنا به میل خودم تحت
تاثیر قرار گرفته است
.
سوال
7: زمانیکه من برای اولین بار کسی را ملاقات می کنم ؛

الف- فوری شخصیت اورا ارزیابی می کنم

ب- حدس می زنم که
چگونه فردی باشد
.

ج- قضاوت و داوری را
به بعد موکول می کنم
.

سوال
8: آنطور که من هستم ؛

الف-
فکرم منطقی و نظام مند است
.

ب- ایده های تازه و
جدید دارم
.

ج- بینهایت خلاق و
هنرمند هستم
.
سوال 9: در
ارتباط با تولد بچه جدید و نوزاد ؛

الف- مراقبت از بچه رابه فرد دیگری واگذار می کنم

ب- درست زمانی بیدار
می شوم که نوزاد نیاز به خوردن دارد
.

ج- می دانم چه زمانی
کودک سرگشته و ناراحت است و جلوتر می فهمم و عکس ا لعمل نشان میدهم
.
سوال 10 : زمانیکه می خوابم ؛

الف- خواب های رنگی ( متنوع) می بینم .

ب- هرگز خواب نمی
بینم
.

ج-اغلب خواب من،
واقع ؛ اتفاق می افتد و به حقیقت می پیوندد
.

سوال 11: در ارتباط با نیروی خارق
العاده
(ESP) ؛

الف-
در ارتباط با وجود نیرو های خارق العاده
(ESP) ، دید بازی
دارم
.

ب- چنین نیرو هائی
را بعنوان حقیقت محض می پذیرم

ج- فکر می کنم چنین
چیزهائی بی معنی است
.
سوال
12 : وقتیکه به توده ای از ابرها در آسمان خیره می شوم؛

الف- ابرها را به شکل صورت هایی می بینم

ب- تصاویر متغییر و
عوض شده می بینم
.

ج- فقط ابر می بینم .


پاسخنامه
و نتایج
ESP      تست  12 سوالی
Craig Hamilton – parker

برای جواب اول
3امتیاز ، جواب دوم 2 امتیاز ، جواب سوم 1 امتیاز

نمره 12 تا 20 :
ضعیف
:شما را طولانی در پیش دارید و ذهن تان به اندازه یک
شالی برنج از نیروی
ESP برخوردار است
.

نمره 20تا 28 : متوسطبد
نیست . شما احتما لا دارای نیروی
ESP هستید
.

نمره 28 تا 36 : عالی




<>

رازهای رسیدن به جذابیت

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:17 عصر

یکی از مهمترین رازهای
رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از
زیبایی است‌.


شخص می‌تواند صورت زیبایی
نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما
اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و
به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌:

 


ظاهری آراسته داشته باشید.


تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما
را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت
زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند.


مهمترین
مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی
حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌کند. فرزندی که همیشه پدر و
مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او
را نمی‌فریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از
اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.

 


بیشتر سکوت کنید:


غالباً افراد به اشتباه برای این که جذاب‌تر
شوند، بیشتر شلوغ می‌کنند و به خطا می‌روند. سکوت‌، یک تأثیر ذهنی و روانی
بسیار قوی م
ی‌گذارد. در سکوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد
می‌کند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها که بیشتر صح
بت می‌کنند و کمتر می‌شنوند از جذابیت خود
می‌کاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل
اطمینان‌تر معرفی می‌کند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌.
سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌.

 


نرم و ملایم
سخن بگویید:


هنگامی که نرم و
ملایم صحبت می‌کنید افراد را جذب خود می‌کنید و به راحتی می‌توانید بر روی
آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان
کردن‌، نیستند.

 


فرد محترمی
باشید:


بی‌احترامی به خود،
به دیگران و بی‌احترامی
و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما
می‌کاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در با
طن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید
جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند.


محترم و مؤدب و
باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌شوید.

 


زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید:


شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما می‌کاهد
چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد.
متبسم باشید که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌،
سنگینی و متانت و جذابیت است‌.

 


قاطعیت یعنی
جذابیت‌:


کسانی که شخصیت
قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند افراد
جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و
اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به
نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند.

 


آسان بود، این طور نیست‌؟ فکر می‌کنم شما هم
می‌توانید یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ها باشید. معطل نشوید دست به کار
شوید.

  

با سپاس از توجه شما




<>

داستان طلاق

ارسال‌کننده : مهدی در : 89/6/26 6:17 عصر

اون شب وقتی به
خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: باید
راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف
های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه
طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد.

هرطور بود باید بهش می
گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع
اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع
رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟!

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم
خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد
نیستی

 

اون شب دیگه هیچ صحبتی
نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت, می دونستم که می
خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟

اما به سختی
می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم, چرا که من دلباخته یک دختر
جوان به اسم"دوی" شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم.

من
و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم
داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم, خونه, سی
درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد
همه رو پاره کرد.

زنی که بیش از ده  سال باهاش زندگی کرده بودم
تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون ده
 سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و
زندگی با من کرده, اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم.

بالاخره
اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من
این گریه یک تخلیه هیجانی بود.بلاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می
افتاد. فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز
گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم.
وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست, وقتی اون رو خوندم دیدم
شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز این که در این مدت
یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم.

اون درخواست کرده
بودکه در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم
زندگی کنیم, دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان
مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه!

این
مسئله برای من قابل قبول بود, اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من
خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته
بودم و به خانه اوردم. و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از
زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی
دست هام بگیرمو راه ببرم.

خیلی درخواست عجیبی بود, با خودم فکر
کردم حتما داره دیونه می شه.


اما برای این که
اخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم.

وقتی این درخواست
عجیب و غریب رو برای "دوی"تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت:
 به
هر باید با مسئله طلاق روبرو می شد, مهم نیست داره چه حقه ای به کار می
بره..

 

مدت ها بود که من و
همسرم هیچ تماسی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین
کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم.
هر دومون مثل
آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم..
پسرمون پشت ما راه
می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره.

جملات
پسرم دردی رو در وجودم زنده می کرد, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون
جا تا در ورودی حدود ده متر مسافت رو طی کردیم.. اون چشم هاشو بست و به
آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو!

نمی دونم
یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم.. بالاخره دم در اون رو زمین
گذاشتم, رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت, من هم تنها سوار
ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم.

روز دوم هر دومون کمی راحت تر
شده بودیم, می تونستم بوی عطرشو اسشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم
رفته بود. با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده
بودم. انگار سالهاست که ندیدمش, من از اون مراقبت نکرده بودم.

متوجه
شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته, چندتا چروک کوچک گوشه چماش نشسته
بود,لابه لای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود!
برای لحظه ای با
خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟!

روز چهارم وقتی اون رو
روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم. 

این
زن, زنی بود که ده  سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود.

روز
پنجم و ششم احساس کردم, صیمیت داره بیشتر وبیشتر می شه, انگار دوباره این
حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره.

 من راجع به این
موضوع به "دوی" هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می
شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم, با خودم گفتم حتما عظله
هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد. یک روز در
حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و
اندازه نیستند.با صدای آروم گفت: لباسهام همگی گشاد شدند. 
و من ناگهان
متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود
که من اون رو راحت حمل می کردم, انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی
ضربه ای به من وارد شد, ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت
کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود, انگار جسم و قلبش ذره ذره آب
می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم.. پسرم این منظره که پدرش ,
مادرش رو در اغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزئ شیرین زندگی اش شده
بود. 
همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس
اون رو در آغوش فشرد.

من روم رو برگردوندم, ترسیدم نکنه که در
روزهای آخر تصمیم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم. همون
مسیر هر روز, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی.دستهای اون دور گردن
من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم,

درست مثل اولین
روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در اغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم
های آخر رو بردارم.

 انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر
هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه, من در حالی که همسرم در اغوشم
بود با خودم گفتم:
 من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و
نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.


اون روز به سرعت به
طرف محل کارم رانندگی کردم, وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم
ماشین رو رها کردم, نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم, تردید کنم.



"دوی" در رو باز کرد, و من بهش گفتم که متاسفم, من نمی خوام
از همسرم جدا بشم!

اون حیرت زده به من نگاه می کرد, به پیشانیم دست
زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟
من دستشو کنار زدم و گفتم:
نه! متاسفم, من جدایی رو نمی خوام, این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم.


به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم.

 زندگی مشترک من
خسته کننده شده بود, چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش
جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم.
زندگی مشترکمون
خسته کننده شده بود


نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به
این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم.

من حالا متوجه شدم که از
همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم
موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم.
"دوی" انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو
محکم کوبید و رفت. 


من از پله ها پایین
اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم. 
یک سبد گل زیبا و معطر برای
همسرم سفارش دادم. 
دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می
نویسید؟
و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم :  

از امروز صبح, تو رو در
آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم, تو روبا پاهای عشق راه می برم, تا زمانی
که مرگ, ما دو نفر رو از هم جدا کنه.

 

************
********* ********* ********* **


جزئیات ظریفی توی
زندگی ما هست که از اهمیت فوق العلاده ای برخورداره, مسائل و نکاتی که برای
تداوم و یک رابطه, مهم و ارزشمندند.

این مسایل خانه مجلل, پول,
ماشین و مسایلی از این قبیل نیست.

 این ها هیچ کدوم به تنهایی و به
خودی خود شادی افرین نیستند.

پس در زندگی سعی کنید:

زمانی رو
صرف پیدا کردن شیرینی ها و لذت های ساده زندگی تون کنید.

چیزهایی
رو که از یاد بردید, یادآوری و تکرار کنید و هر کاری رو که باعث ایجاد حس
صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بیشتر بین شما و همسرتون می شه, انجام بدید..

زندگی
خود به خود دوام پیدا نمی کنه.

این شما هستید که باید باعث تداوم
زندگی تون بشید.

 



اگر این داستان
رو برای فرد دیگه ای نقل نکنید هیچ انفاق نمی افته, اما یادتون باشه که
اگه این کار رو بکنید شاید یک زندگی رو نجات
بدید .




<>

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >